به گزارش سرویس دینی جام نیوز، خداوند متعال در قرآن مجيد می فرمايد: « إِنَّ اللَّهَ وَمَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا » خداوند و فرشتگانش بر پيامبر -صلی الله عليه و آله- درود می فرستند، ای كسانی كه ايمان آورده ايد بر او درود فرستيد و سلام گوئيد و تسليم فرمانش باشيد[1].
معنی ظاهری اين بخش از آيات سوره ی احزاب كه از چندين آيه ی قبل شروع شده درباره ی مسائل ويژهی پيامبر اكرم -صلی الله عليه و آله- و بيان احكام اجتماعی و خانوادگی و از جمله بيان مقام معنوی آن حضرت می باشد كه خدا و فرشتگان، درود بر او می فرمايند و شما مومنين هم بر او درود بفرستيد، لذا آيات مخصوصاً مربوط به پيامبر می باشد و كاری به ديگران ندارد، ولی لازمه ی درود و صلوات بر پيامبر -صلی الله عليه وآله- صلوات بر آل البيت نيز است، زيرا در همان ملاك ولايت الهی و رهبری به عنوان مهم ترين برجستگی در آل البيت عصمت هم وجود دارد و لذا رواياتی در كتاب های دانشمندان اسلامی مخصوصاً بزرگان اهل سنت از پيامبر -صلی الله عليه وآله- در تفسير آيه رسيده كه بايد آل حضرت محمد را نيز ذكر كرد:
1. ابوحمزه ثمالی... يكی از ياران پيامبر -صلی الله عليه و آله- به نام كعب چنين نقل می كند: هنگامی كه آيه فوق نازل شد عرض كرديم سلام بر تو را می دانيم، ولی صلوات بر تو چگونه است؟ فرمود بگوئيد: «اللهم صل علی محمد و آل محمد كما صلّيت علی ابراهيم انّك حميد مجيد، و بارك علی محمد و آل محمد كما باركت علی ابراهيم و آل ابراهيم انك حميد مجيد.» از اين حديث هم چگونگی درود بر پيامبر و آل پيامبر -صلی الله عليه وآله- روشن می شود و هم معنی سلام.[2]
دربارهی كيفيت صلوات بر پيامبر -صلی الله عليه وآله- در روايات بی شماری كه از طرق اهل سنّت و اهل بيت رسيده، صريحاً آمده است كه «آل محمد» را به هنگام صلوات بر محمد، بيفزاييد، از اهل سنّت هم بسياری از علمای آن ها نقل نموده اند، از جمله در «الدّر المنثور»، از صحيح بخاری و مسلم و ابوداود و ترمذی و نسائی و ابن ماجه و ابن مردويه و روايت ديگر از كعب بن عجره نقل شده كه مردی خدمت پيامبر -صلی الله عليه و آله- عرض كرد: «اما السلام عليك فقد علمنا فكيف الصلاة عليك» سلام بر تو را ما می دانيم چگونه است، اما صلوات بر شما بايد چگونه باشد؟ پيامبر -صلی الله عليه و آله- فرمود بگو: «اللهم صل علی محمد و علی آل محمد كما صليت علی ابراهيم انك حميد مجيد، اللهم بارك علی محمد و علی آل محمد كما باركت علی ابراهيم و آل ابراهيم انك حميد مجيد.»[3]
نويسنده ی تفسير دُرالمنثور علاوه بر حديث فوق، هيجده حديث ديگر نقل كرده، كه در همگی تصريح شده كه آل محمد را بايد به هنگام صلوات ذكر كرد[4].
2 - اين آيه و آيه ی بعدی (56 و 57، احزاب) در بيان تثبيت محور اصلی تولّی و تبرّی ايمانی و مكتبی نسبت به پيامبر -صلی الله عليه وآله- است و لذا بار سياسی داشته و اگر آل البيت را هم با پيامبر -صلی الله عليه و آله- نقل می كرد، موجب مخالفت دشمنان آن ها می شد و به احتمال زياد آيه را تحريف می كردند، شاهد اين مطلب اين كه كتاب صحيح مسلم كتاب معروف و معتبر نزد اهل سنّت بابی برای «صلوا» عنوان كرد، و دو حديث در آن نقل كرده، مبنی بر لزوم صلوات بر محمد و آل محمد و چند بار در اين دو حديث صلوات بر محمد آل محمد ذكر شده است، ولی تعصّب او به قدری بود كه عنوان باب را چنين انتخاب كرد «باب الصلاة علی النبی صلی الله عليه و سلم» و با آن همه روايت های زياد از پيامبر خدا -صلی الله عليه و آله- كه در كتب معتبر آن ها وارد شد كه صلوات بايد بر محمد و آل محمد، هر دو باشد، باز اكثر جامعه اهل سنت با آن مخالفت كردند و لذا خداوند برای حفظ قرآن از تحريف فقط از پيامبر نام برد، ولی تغيير كيفيّت صلوات را به عهده ی پيامبر و ائمه ی معصومين قرار داد و پيامبر اكرم با تأكيدهای زيادی كه خود اهل سنّت نقل كردند، ذكر (آل) را هم در صلوات لازم دانسته اند.
3- هم آهنگی وحی قرآن دراين آيه با گفتار پيامبر (صلی الله عليه وآله) كه به تصريح قرآن[5] آن هم وحی الهی است، در مورد لزوم صلوات بر (آل) بيان گر يك حقيقت و يك مفهوم متعالی در مورد آل البيت (عليه السلام) می باشد كه در حقيقت آل البيت (عليه السلام) به منزله ی ذات مقدس خود پيامبر و جزو وجودی او می باشند كه در روايات اسلامی گاهی از آن ها به عنوان (بضعه) و پاره ی تن پيامبر (صلی الله عليه وآله) تعبير شده است و به همين دليل جز «در نبوت و اخذ وحی» در تمام ويژگی های رسول گرامی اسلام شريك می باشند كه از جمله در لزوم صلوات بر آن ها و حرمت ايذای آن ها می باشد.
پي نوشت ها:
[1] احزاب/56.
[2] مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ چهاردهم، 1376، ج 17، ص 417، 418 و طبرسی، ابن علي فضل، مجمع البيان، بيروت، درالمعرفة، چاپ دوم، 1988، ج 7 و 8، ص 579.
[3] سيوطي، جلال الدين، الدرالمنثور، قم، مكتبه آيه الله مرعشي، 1404هق، ج5، ص216.
[4] طباطبائي، محمد حسين، الميزان، تهران، دارالكتب الاسلاميه، پنجم، 1372هش، ج16، ص365 و مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، پنجم، 1372هش، ج17، ص418 به نقل از سيوطي، جلال الدين، الدرالمنثور، قم، مكتبه آيه الله مرعشي، 1404هق، ج5، ص216، ذيل آيه 56.
[5] ان هو الا وحی يوحي: آنچه مي گويد چيزي جز وحي الهي نيست. نجم/4.
اندیشه قم
نظرات شما عزیزان: